نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

نازنین زهرا فرشته و هدیه ای از بهشت برای مامان و بابا

عشق یعنی

1391/2/13 11:10
نویسنده : maman
226 بازدید
اشتراک گذاری

 

عشق یعنی:

وقتی مامانی عطسش میاد ولی به خاطره اینکه نی نیش خوابه به دورترین جا میره عطسه کنه تا نینیش بیدار نشه.1

-2.عشق یعنی مامانی از کمر درد و پا درد به خودش میپیچه ولی نمی غلطه و شش ماه بدون استثناء روی یک پهلو میخوابه تا نی نی صدای قلبش رو بشنوه و آروم بخوابه.

3.عشق یعنی روزی صد بار دستا و پاهای کوچولویی رو ببوسی که داری براش زحمت می کشی شاید نشده یه بار دست کسی رو ببوسیم که برامون زحمت کشیده

4.عشق یعنی تو این دنیای وانفسا تمام همت و تلاشتو بذاری واسه ساختن بهترین آینده برای موجودی که حتی توی خیالات و رویاهاتم به بی وفاییش فکر میکنی ولی بازم نمیتونی برای یکهزارم ثانیه هم از احتیاجات اون بگذری به فکر خودت باشی چون ذره ذره ی وجودت عاشقشه.

5 -عشق یعنی شنیدن اولین گریه ی نی نی بعد از زایمان

6٦-عشق مامان به نینیش یعنی این که در تمام طول مدت بارداری با مریضی که داری دست وپنجه نرم کنی تا بتوونی وهمت کنی دارویی نخوری که به ضرر نینیت باشد.

-٧-عشق یعنی محبتِ بی منت ،محبتی که قبلا سابقه نداشته تو حتی از عزیزترینتم توقع محبت در برابر مهربونیاتو داشتی.

٨-عشق یعنی اینکه وقتی نی نی می خواد بخوابه تو چشماش خیره بشی و یه لالایی براش بخونی تا به یه خواب عمیق فرو بره و بعد از اون شروع می کنی به دعا خوندن مثل آیةالکرسی و ناد علی که نی نی تا صبح در آرامش کامل بخوابه و این دعا ها نگهبان و حامی نی نی باشن 

چرا باید مادر را دوست داشت

  • چون ما را با درد به دنيا می‌آورد و بلافاصله با لبخند می‌پذیرد

    چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما  بريزند ، پشت دستشان می‌ریزند

    چون وقتی تب می‌کنیم، آن‌ها هم عرق می‌ریزند

چون وقتی توی میهمانی خجالت می‌کشیم و توی گوششان می‌گوییم سیب می خوام، با صدای بلند می‌گویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و ما را عصبانی می‌کند

و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک می‌زند، با پدر دعوا می‌کنند


چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد

چون وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد فردا در مدرسه تحويل دهيم يادمان رفته،بعد از يك تشر خودش هم پابه پايمان زحمت ميكشد كه همان نصف شبي تمامش كنيم

چون وسط سریال‌های ملودرام گریه می‌کنند 

چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرش این است که مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل معصومش را کلاه گذاشته باشند

چون شبهای امتحان و کنکور پابه ‌پای ما کم می‌خوابد اما کسی نیست که برایش قهوه بیاورد و میوه پوست بکند

به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریه می‌کند و نذر می کند و پوتین‌هایمان را در هر مرخصی واکس می‌زند

چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند که واقعا باور می‌کنیم شاخ قول شکانده‌ایم

چون موقع مطالعه عینک می‌زند و پنج دقيقۀ بعد در حاليكه عينكش به چشمش است ميپرسد:اين عينك منو نديدين؟

چون هیچوقت یادشان نمی‌رود که از کدام غذا بدمان می‌آید و عاشق كدام غذاييم ،حتی وقتی که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار را با هم بخوریم
چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است كه واي بچم خسته شد بسكه مريض داري كرد

و چون هروقت باهاش بد حرف ميزنيم و دلش رو براي هزارمين بار ميشكنيم، چند روز بعد همه رو از دلش ميريزه بيرون و خودش رو گول ميزنه كه :‌بخشش از بزرگانه چون مادرند!

 که مادر تنها کسی است که میتوانی تمام فریادهایت را بر سرش بکشی و مطمئن باشی که هرگز انتقام نمی گیرد

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)